از عشق پاک من همیشه مست ،
من تو را آسان نیاوردم به دست
من تو را آسان نیاوردم به دست
بارها این کودک احساس من ،
زیرِ بارانهای اشک من نشست
من تو را آسان نیاوردم به دست
در دل آتش نشستن کار آسانی نبود
راه را بر اشک بستن ، کار آسانی نبود
با غروری هم قد و بالای بامِ آسمان ،
بارها در خود شکستن کار آسانی نبود
بارها این دل به جرم عاشقی ،
زیرِ سنگینی بارِ غم شکست
من تو را آسان نیاوردم به دست
در به دست آوردنت بردباریها شده
بی قراریها شده ، شب زنده داریهاشده
در به دست آوردنت پایداریها شده
با ظلم و جور روزگار ، سازگاریها شده
ای از عشق پاک من همیشه مست ،
من تو را آسان نیاوردم به دست
من تو را آسان نیاوردم به دست
بارها این کودک احساس من ،
زیرِ بارانهای اشک من نشست
من تو را آسان نیاوردم به دست
بازدید : 325
دوشنبه 27 مهر 1399 زمان : 13:40